تنهایی
A.W.Surveys - Get Paid to Review Websites!
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
دیآلوگــــ هآیـــِهــ خَــــز شُدهِـــ ـ حـسیـ ـن بم
دعای عشق بخوان
خنده بازار
ℬ بست چت بهترین چت Ṃ
شجره طیبه صالحین پایگاه شهدای باروق
خرید کیف آرایشی" class=text5>خرید کیف آرایشی
ردیاب ارزان ماشین
جلو پنجره جک جی 5

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تنهایی و آدرس ta-n-ha78.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 56
بازدید کل : 19277
تعداد مطالب : 13
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
محمدرضا

آخرین مطالب


 
پنج شنبه 8 بهمن 1394برچسب:, :: 22:37 :: نويسنده : محمدرضا

سلام دوستان عزیز میخوام یه برنامه رو بهتون معرفی کنم که به راحتی میتونید گیفت کارت گوگل پلی یا آیتونز و یا جم کلش بگیرید و براحتی تحویل بگیرید ... برای دانلود این برنامه به سایت http://www.giftgift.ir/SignUp?Ref=AFBB094DB0 مراجعه کنید و با ثبت نام در سایت با گردونه شانس شانستون رو امتحان کنید.

 
یک شنبه 4 بهمن 1394برچسب:استاتوس , تنهایی, :: 16:17 :: نويسنده : محمدرضا

” هر کس در دنیا باید یکی را داشته باشد که حرف های خود را با او بزند،
آزادانه و بدون رودربایسی و خجالت،
به راستی انسان از تنهایی دق می کند! “

احمقانه تر از دوست داشتن های یک نفرِه،
تنهایی های دو نفره است…
.
.
.
دلم خوش نیست . . .
غمگینم . . .
کسی شاید نمیفهمد . . .
کسی شاید نمیداند . . .
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی . . .
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی :
عجب احساس زیبایی . . . !
تو هم شاید نمیدانی . . . !
.
.
.
فصل ها پشت سر هم می آیند می روند و تمام می شوند
اما تمام شدنی نیست فصلِ رفتن تو و تنهاییِ من …
.
.
.
چه کسی گفته که من تنهایم ؟
من ، سکـوت ، خاطرات ، بغض و اشک همیشه با همیم …
بگذار تنهایی از حسودی بمیرد !

 

 

 

شما هم اگه نوشته های قشنگ در مورد تنهایی دارید در قسمت نظرات اضافه کنید 

 
یک شنبه 4 بهمن 1394برچسب:پیامک تنهایی , تنها, :: 16:15 :: نويسنده : محمدرضا

همه در دنیا کسی را دارند برای خودشان:
خسرو و شیرین
لیلی و مجنون
ویس و رامین
پیر مرد و پیرزن
“تو” و اون
“من” و تنهایی
.
.
.
شنیده ام
موی بلند
زنان عاشق را زیباتر می کند
برای همین است
موهایم را کوتاه کرده ام
این وصله ها
به آغوش تنهایی من نمی چسبد

.
.
.
زمین قانون عجیبی دارد،
هفت میلیارد آدم و فقط با یکی از آنها احساس تنهایی نمی کنی
و خدا نکنه که آن یک نفر تنهایت بگذارد،
آنوقت حتی با خودت هم غریبه میشوی . . .
.
.
.
نیستی
و کوچه های تنهایی ام را
هیچ شمعی
روشن نمی کند
بی تو
هر شب
شام ِ غریبان است

.


.
.
خسته از تمام جهان به خـــــــانه برمی گردی
در را که باز می کنی
چراغ را که خودت روشن می کنی
یعنی تنهایی
.
.
.
قامتم خم شده …
دلــ ــــم گرفته …
حس عجیب تنهایی پاهایم را میلرزاند …
خودت میدانی …
من به این نبودنت عادت ندارم
.
.

 

.
تنهایی را سربــازی فهمید
که مرخصی داشت اما جایی برای رفتن نداشت . . .
.
.
.
ایـــــنـجــا همــه تــــــنهـان !
امّـــا خــــیـلــیـا هــــنـوز گــَـرمـَن !
مـــتـوجـّـه نــــشـدن !
.
.

.
پرندگان هنگام پرواز مرز نمی شناسند
و آدم ها  هنگام دوست داشتن
و آدم مرز را آفرید تا تنهایی اش را کوچک کند…
.
.
.
عشق اول هیچ وقت فراموش نمیشه
چون اولین حسه که تنهاییتو پر کرده . . .
.

 

.

سکوت، یعنی گفتن در نگفتن،
یعنی مقابله با شهوت رام نشدنی حرف،
یعنی تمرین برگشتن به دوران جنینی
و شنیدن انحصاری لالائی قلبِ مادر در تنهایی محض
.
.
.
تنهایی ام  فــــقـط ادّعــــا دارد !
بــا ایــن هـمه بـــزرگـی اش ..
جــــای  خــــالــی ات را پـــــر نــــمی کـــــــنــــد !
.
.

.

.
تنهایی
مهربانم کرده است
شبیه سربازے که
از روے برجک دیده بانـے
براے تک تیر انداز آن سوے مرز
دست تکان می دهد …
.
.
.
می دانی که من جز با تو
با هر کس که باشم باز تنهایم…؟
.
.

.
از همان ابتدا دروغ گفتند!
مگر نگفتند که من و تو ، ما میشویم؟!
پس چرا حالا من اینقدر تنهاست!
از کی تو اینقدر سنگدل شد؟!
اصلا این او را که بازی داد؟!
که آمد و تو را با خود برد و شدید ما!
می بینی…؟
قصه ی عشقمان!
فاتحه ی دستور زبان را خوانده است !
.
.
.
به تار تنهایی ام دست نزن
من پیله ی سکوتی ژرفم
بی نوازش تو …

 
شنبه 3 بهمن 1394برچسب:تنها,شعر تنهایی,شعر, :: 19:18 :: نويسنده : محمدرضا

 

 

ساده بودی مث سایه .. مث شبنم رو شقایق 
مث لبخند سپیده .. مث شب گریه‌ی عاشق 

بی تو شب دوباره آینه .. روبروی غم گرفته 
پنجره بازه به بارون .. من ولی دلم گرفته 

 

واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم 
عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو می‌سرودم 

وقت راهی شدن تو .. کفترا شعرام‌و بردن 
چشام از ستاره سوختن .. من‌و به گریه سپردن 

رفتی و شب پر شد از من .. از من و دلواپسی‌ها 
رفتی و من‌و سپردی .. به زوال اطلسی‌ها 

واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم 
عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو می‌سرودم 

ایرج جنتی عطایی